سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رهگذر کوچه های غربت

باور نمی کنم سه شنبه 87/6/5 ساعت 9:21 عصر

نه! این قرارمون نبود! تو بی خبر بری... من خسته شم که تو بی همسفر بری!

نه! این قرارمون نبود! من رنگ شب بشم... تو سرسپرده شی من جون به لب بشم!

باور نمی کنم این تو خود تویی! این تو که از خودش بیخود شده تویی!

باور نمی کنم عشق منی هنوز! گاهی به قلب من سر می زنی هنوز!

وقتی زندونی تو هوس...مثل پروازی تو قفس....

این رسم همراهی نشد.... ای هم نفس!

وقتی قلبت از من جداست... سرگردون بی هم صداست...

انگار که دستت با دست من نا آشناست!

باور نمی کنم این تو خود تویی! این تو که از خودش بیخود شده تویی!

باور نمی کنم عشق منی هنوز! گاهی به قلب من سر می زنی هنوز!


نوشته شده توسط: مهربانو


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
14141


:: بازدیدهای امروز ::
2


:: بازدیدهای دیروز ::
1



:: درباره من ::

رهگذر کوچه های غربت

مهربانو
من عاشق عشقم هستم

:: لینک به وبلاگ ::

رهگذر کوچه های غربت


:: آرشیو ::

مهربانو در گذشته



:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو