سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رهگذر کوچه های غربت

ازدواج خرها پنج شنبه 87/7/11 ساعت 6:57 صبح

ازدواج، یعنی همین!


 

 شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟
 
استاد در جواب گفت: به گندومزار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندومزار، به یاد داشته که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی؟
 
شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
 
استاد پرسید: چه آوردی؟
 
و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو می رفتم، خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندمزار رفتم.
 
استاد گفت : عشق یعنی همین!
 
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟
 
استاد به سخن آمد که: به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی!
 
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت.
 
استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم.
 
استاد باز گفت: ازدواج یعنی همین!!

 


 خواستگاری خر



 خری آمد به سوی مادر خویش
 
بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش
 
برو امشب برایم خواستگاری
 
اگر تو بچه ات را دوست داری
 
خر مادر بگفتا ای پسر جان
 
تو را من دوست دارم بهتر از جان
 
ز بین این همه خرهای خوشگل
 
یکی را کن نشان چون نیست مشکل
 
خرک از شادمانی جفتکی زد
 
کمی عرعر نمود و پشتکی زد
 
بگفت مادر به قربان نگاهت
 
به قربان دو چشمان سیاهت
 
خر همسایه را عاشق شدم من
 
به زیبایی نباشد مثل او زن
 
بگفت مادر برو پالان به تن کن
 
برو اکنون بزرگان را خبر کن
 
به آداب و رسومات زمانه
 
شدند داخل به رسم عاقلانه
 
دو تا پالان خریدند پای عقدش
 
یه افسار طلا با پول نقدش
 
خریداری نمودند یک طویله
 
همانطوری که رسم است در قبیله
 
خر عاقد کتاب خود گشایید
 
وصال عقد ایشان را نمایید
 
دوشیزه خر خانم آیا رضایی
 
به عقد ایشان در نمایید
 
یکی از حاضرین گفتا به خنده
 
عروس خانم به گل چیدن برفته
 
برای بار سوم خر بپرسید
 
که خر خانم سرش یکباره جنبید
 
خران عرعر کنان شادی نمودند
 
به یونجه کام خود شیرین نمودند
 
به امید خوشی و شادمانی
 
برای این دو خر در زندگانی

 


نوشته شده توسط: مهربانو

کنترل عصبانیت پنج شنبه 87/7/11 ساعت 6:48 صبح

کنترل عصبانیت - آشنایی با انواع عصبانیت

عصبانیت بخشی طبیعی از حالات انسان است که کنار آمدن با آن همیشه هم آسان نیست. وقتی افراد نمی توانند آنرا کنترل کنند، آزار وآسیب هایی که می رسانند کاملاً مشهود است.

خیلی افراد عصبانیت خود را پنهان می کنند. خیلی ها آن را با خشم و غضب بیرون می دهند. برای خیلی های دیگر هم، عصبانیت یک حالت مزمن و سخت است که عادت خشم و عصبانیت بطور مداوم نمود می کند.

عصبانیت 10 نوع مختلف دارد:

اجتناب از عصبانیت: این افراد اصلاً از عصبانیت خوششان نمی آید. خیلی ها از عصبانیت خودشان یا دیگران واهمه دارند و می ترسند که کنترل خود را از دست بدهند. خیلی ها فکر می کنند عصبانی شدن کار زشتی است. این دسته از افراد تصور می کنند که باید همیشه مهربان و خوش خلق باشند تا احساس آرامش و امنیت کنند.

البته اینها هم مشکلاتی دارند. عصبانیت می تواند به ما کمک کند وقتی اشکالی در کار وجود دارد آنرا برطرف کنیم. اما این دسته افراد، احساس گناه می کنند. به همین خاطر از خطاهای دیگران می گذرند.

عصبانیت موزی: این افراد هیچوقت نمی گذارند که دیگران متوجه عصبانیت آنها بشوند. گاهی اوقات حتی خودشان هم نمی دانند که چقدر عصبانی هستند. اما این عصبانیت به شکل های مختلف نمود پیدا می کند مثل فراموش کردن مسائل یااینکه می گویند می خواهند کاری را انجام دهند اما هیچوقت دنبال آنرا نمی گیرند. گاهی هم فقط می نشینند و فکر دیگران را خراب می کنند. این افراد مظلوم و صدمه دیده به نظر می رسند و باعث می شود که مدام از آنها بپرسید، "چرا از دست من عصبانی هستی؟" وقتی  با این رفتارهایشان فکر دیگران را خراب می کنند، روی زندگی خود کنترل پیدا می کنند. اما با همه این حرف ها نیازها و خواسته های خودشان را هم گاهی فراموش می کنند. نمی دانند باید با زندگی خود چه بکنند و این منجر به خستگی، بی حوصلگی و نارضایتی از روابطشان می شود.

 عصبانیت پارانویایی: این نوع عصبانیت زمانی اتفاق می افتد که کسی از طرف دیگران مورد تهدید غیرمنطقی قرار گرفته است. آنها همه جا دنبال خشونت هستند. مطمئن هستند که دیگران می خواهند متعلقاتشان را از آنها بگیرند. فکر می کنند که دیگران می خواهند به آنها آسیب فیزیکی یا کلامی بزنند. به خاطر همین تصورات بیشتر اوقات خود را با حسادت صرف گارد گرفتن و دفاع کردن از چیزهایی که فکر می کنند به آنها تعلق دارد می کنند—عشق همسرشان، پولشان، یا چیزهای باارزش دیگری که دارند. افرادیکه عصبانیت پارانویایی دارند عصبانیتشان را به این و آن هم می دهند. بدون اینکه متوجه عصبانیت خودشان باشند، فکر می کنند همه آدم های دیگر عصبانی هستند. آنها راهش را پیدا کرده اند که چطور بدون احساس گناه عصبانی شوند. هیچ امنیتی در زندگی خود احساس نمی کنند و به هیچکس هم اعتماد ندارند. قضاوت ضعیفی دارند چون عصبانیت و احساسات خودشان را با عصبانت بقیه اشتباه می گیرند. آنها عصبانیت خود را در کلمات و چشمان دوستان، همکاران و نزدیکان خود می بینند و همین باعث سرگشتگی آنها می شود.

عصبانیت ناگهانی: افرادیکه عصبانیت ناگهانی دارند، مثل یک صاعقه ای در یک روز تابستانی منفجر می شوند.. از هیچ نقطه خاصی نشانه نمی گیرند، منفجر و بعد ناپدید می شوند. گاهی اوقات فقط رعد و برق است، و خیلی زود از بین می رود. اما معمولاً باعث آزاد و اذیت خیلی ها می شود. آنها که عصبانیت ناگهانی دارند، همه احساسات خود ر ا رها می کنند و بعد احساس خوبی به آنها دست می دهد و حس می کنند که رها شده اند. نداشتن کنترل مشکل اصلی این دسته افراد است. این عصبانیت ها می تواند برای خود فرد و دیگران خطر بزرگی محسوب شود. آنها معمولاً حرف هایی می زنند و کارهایی می کنند که بعداً از آن پشیمان می شود اما آنموقع دیگر خیلی دیر شده است و پشیمانی سودی ندارد.

عصبانیت شرماگین: آنهایی که به توجه زیادی نیاز دارند یا خیلی به انتقاد حساس هستند معمولاً دچار این نوع عصبانیت می شوند. کوچکترین انتقادی احساس شرم و خجالت را در آنها زنده می کند و متاسفانه این افراد خودشان را خیلی دوست ندارند. احساس می کنند بی ارزش هستند، به اندازه کافی خوب نیستند، و کسی آنها را دوست ندارد. و وقتی کسی به آنها بی محلی می کند یا حرفی منفی درموردشان می زند، آن را نشانه این می دانند که آن فرد دوستشان ندارد. و این خیلی آنها را عصبانی می کند. با خودشان فکر می کنند، "تو باعث شدی من احساس بدی پیدا کنم به خاطر همین تلافی اش را سرت درمی آورم." آنها با مقصر کردن، انتقاد کردن، و مسخره کردن دیگران این حس خجالت و شرم را از بین می برند. عصبانیت آنها به آنها کمک می کند از هر کسی که باعث شده آنها احساس شرم و خجالت کنند، انتقام بگیرند. اما این شیوه عصبانیت خیلی خوب عمل نمی کند. چون باعث می شود کسانی را که دوست دارند ناراحت کنند. عصبانیت و از دست دادن کنترل فقط باعث می شود که احساس بدتری نسبت به خودشان پیدا کنند.

عصبانیت تعمدی: این عصبانیت برنامه ریزی شده است. کسانی که از این نوع عصبانیت استفاده می کنند معمولاً از کار خود آگاهند. واقعاً احساس عصبانیت نمی کنند، حداقل در ابتدای کار. دوست دارند دیگران را کنترل کنند و به نظرشان بهترین راه برای آن عصبانیت است و حتی گاهی اوقات خشونت. قدرت و کنترل چیزی است که از این عصبانیت به دنبال آن هستند. هدف آنها این است که به تهدید و ارعاب دیگران، به آنچه که می خواهند برسند. این روش تا وقتی موثر است اما در طولانی مدت بی اثر می شود. مردم بالاخره راهی برای خلاصی و فرار از این عصبانیت ها پیدا می کنند.

عصبانیت اعتیادی: برخی افراد به آن احساسات قوی که همراه باعصبانیت می آید نیاز دارند. حتی اگر مشکلاتی که عصبانیتشان به وجودمی آورد را دوست نداشته باشند، شدت آنرا دوست دارند. عصبانیت آنها بیشتر نوعی عادت بد است که اشتیاق احساسی ایجاد میکند. جالب و سرگرم کننده نیست، اما قوی است. این افراد وقتی از عصبانیت منفجر می شوند، قدرت بسیار بالایی احساس می کنند. احساس می کنند زنده اند و سرشار از انرژی هستند. اما همه اعتیادها به نوعی مخرب است. این اعتیاد هم از قاعده مستثنی نیست. آنها نمی توانند راه های دیگری برای شاد شدن پیدا کنند و به خاطر همین به عصبانیت تکیه می کنند.

 عصبانیت عادتی: عصبانیت می تواند به یک عادت بد تبدیل شود. آنهایی که عادتاً افرادی عصبانی هستند، همیشه دچار عصبانیت می شوند که بیشتر مواقع سر مسائل بسیار کوچک و پیش پا افتاده است.. در همه چیز و همه کس دنبال بدنترین نکته هستند. همیشه با احساس عصبانیت از چیزی به رختخواب می روند و حتی خواب هایی که می بینند هم با این عصبانیت دمخور است. افکار عصبانی آنها باعث می شود دعواها و مشاجرات بیشتر و بیشتری داشته باشند. حتی بااینکه خوشان هم از این وضعیت ناراضی هستند، اما نمی توانند دست از این عصبانیت ها بردارند. آنها نمی توانند به کسانی که دوستشان دارند نزدیک شوند چون عصبانیتشان بین آنها فاصله می اندازد.

عصبانیت اخلاقی: بعضی افراد فکر می کنند حق دارند عصبانی شوند چون یکی قانونشکنی کرده است. این باعث می شود فردی که قانونشکن، بد، شریر، گناهکار و بدجنس است تنبیه شود. این افراد معمولاً به خاطر اشتباهات و کارهاینها کم بدی که دیگران انجام می دهند، عصبانی می شوند. می گویند که حق دارند از باورها و اعتقاداتشان دفاع کنند. حس برتری اخلاقی به آنها دست می دهد.. وقتی به خاطر این دلایل عصبانی می شوند به هیچ وجه احساس گناه نمی کنند. حتی در عصبانیتشان هم خودشان را از دیگران برتر و والاتر می دانند. طرز فکر این افراد سیاه و سفید است و دنیا را خیلی ساده می بینند. نمی توانند کسانی را که با آنها تفاوت دارند را درک کنند. تفکرات آنها خشک و سختگیرانه است.

نفرت: نفرت نوعی سخت از عصبانیت است. یک نوع زننده و بد از عصبانیت است که زمانی اتفاق می افتد که فرد به این نتیجه می رسد که آن فرد مقابل کاملاً بد است. بخشیدن آن فرد به نظر غیرممکن می آید و درعوض ترجیح می دهند که او را تحقیر کرده و از او متنفر شوند. نفرت با عصبانیتی شروع می شود که برطرف نمی شود. بعد به خشم و کینه مبدل می شود و بعد یک نفرت واقعی که ت ابدیت ادامه می یابد. این افراد معمولاً دنبال این هستند که چطور آن فردرا تنبیه کنند و معمولاً به آن فکرمی کنند. آنها تصور می کنند که خودشان قربانی هایی معصوم هستند. و دنیایی دشمن برای خودشان می سازند که باید با آنها جنگ کنند و با نفرت و کینه با آنها مقابله می کنند. اما این تنفر به مرور زمان آسیب ها و تخریب های زیادی ایجاد میکند. افراد متنفر نمی توانند با زندگی کنار بیایند.

عصبانیت یک حس نیرنگ آمیز است که وقتی ندانید چطور باید از آن استفاده کنید، استفاده از آن برایتان دشوار خواهد بود. خیلی وقت ها می تواند کمک خوبی به شمار برسد البته به شرط اینکه در دام هیچکدام از عصبانیت هایی که توضیح دادیم نیفتید. آنهایی که خوب از عصبانیت استفاده می کنند روابط نرمال و سالمی با عصبانیت خود دارند. عصبانیت به نظر آنها این است:

·         عصبانیت بخشی عادی از زندگی است.

·         نشانه خوبی برای وجود مشکل در زندگی فرد می باشد.

·         اعمال توام با عصبانیت باید با دقت کنترل شوند. لزومی ندارد چون می توانید حتماً باید عصبانی شوید.

·         عصبانیت اگر در حد اعتدال باشد هیچوقت کنترل فرد از دست نمی رود.

·         هدف حل مشکل است نه فقط ابراز عصبانیت.

·         عصبانیت به طریقی نشان داده می شود که دیگران قادر به درک آن باشند.

·         عصبانیت موقتی و زودگذر است. وقتی مشکل حل شد، از بین می رود.

وقتی مهارت های درست و صحیح برای عصبانی شدن را یاد بگیرید و تمرین کنید، هیچوقت از عصبانیتتان بعنوان یک بهانه استفاده نخواهید کرد. مسئولیت حرفهایی که می زنید و کارهایی که می کنید را گردن می گیرید حتی اگر از عصبانیت جنون پیدا کنید.

هرچه بیشتر درمورد طریقه عصبانیت شخصی خود بدانید، کنترل بیشتری روی زندگیتان خواهید داشت. آنوقت می توانید عصبانیت و خشم اضافی و بیهوده را نادیده بگیرید


نوشته شده توسط: مهربانو

عکس زمین پنج شنبه 87/7/11 ساعت 6:46 صبح


نوشته شده توسط: مهربانو

روز عید پنج شنبه 87/7/11 ساعت 6:32 صبح

 

============ ========= =========

 

We are delighted ! excited ! and thrilled at sending our best wishes to all

on the happy and joyous occasion of
 
EID-UL-FITER
 
On the Happy Occassion of Eid

 

 جدا خوشحال و سرفراز هستیم که افتخار داریم با بهترین آرزوها عید فطر

را( پیشاپیش) به شما دوستان عزیز تبریک بگوییم

 


May Allah bless all of us with long life full of Iman so that we can follow the Right Path.

آرزومندیم خداوند عمری طولانی و با عزت و سرشار از ایمان به خداوند.و

درستکاری به  تمامی ما (ایرانیان) عطا فرماید

 


May Allah shower upon all of us happiness, longlife with good health and prosperity.

آرزومندیم خداوند باران رحمتش رو و شادی و سلامتی را برای عمری

طولانی و سرشار از شادی به ما عطا نماید

 

    
 
May Allah bless all the Muslims with peace in their lives and in their countries.

آرزومندیم خداوند به همه ی مسلمانان  در تمامی  کشورهای جهان صلح و

آرامش را  در زندگی و سرزمینشان عطا فرماید

 

 

 
 
May Allah bless all of us with better understanding of His guidance.

آرزومندیم خداوند به ما درک بهتری را برای عمل به دستوراتش

 

عطا نماید
 
May Allah bless us with the Noor.

و خداوند ما را مورد نور رحمت خویش قرار دهد
 
 
May all things around us all be bright and beautiful. 

تمامی زندگی ما را سرشار از روشنی و زیبایی گرداند

 

 .
  
May there be a smiles on your faces and a lot of sunshine in your lives ! 

آرزوی لبخندی شاد بر صورت شما و درخشیدن خورشید خوشبختی را در

زندگی هایتان داریم

 

 

Once again EID MUBARAK !  

یکبار دیگر عید فطر را با عشق و آرامش تمام .. به همه شما تبریک میگوییم .
 
With Love And Peace

 


نوشته شده توسط: مهربانو

14 کلید طلایی برای گشودن در خانه عشق چهارشنبه 87/6/6 ساعت 9:18 عصر


14 کلید طلایى براى گشودن در خانه عشق‏


نمى‏دانم شما که الان مشغول خواندن این مطلب هستید، ازدواج کرده‏اید یا نه؛ اما از قدیم و ندیم گفته‏اند که این شترى است که در خانه همه مى‏خوابد (کارى به موارد استثنا نداریم). به هر حال، اگر ازدواج کرده‏اید که تا کنون فهمیده‏اید و اگر ازدواج نکرده‏اید، در آینده خواهید فهمید که زندگى مشترک، آن هم از نوع زناشویى و در «زیر یک سقف»، داراى فراز و نشیب‏هایى است که براى عبور صحیح و خوشایند از آنها، دانستن نکات مهمى، لازم و ضرورى است. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم تا در هر شماره، در همین صفحه، تعدادى از این نکات را با شما در میان بگذاریم. اولین قسمت این مطالب را با هم مى‏خوانیم.


1. در عشق ورزیدن، آرامش دادن و ابراز محبت، پیش قدم باشید.
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله مى‏فرمایند: «شایسته‏ترین کس براى منت گذارى، کسى است که در دوستى و محبت نسبت به طرف، خود پیشى گیرد».1 محبتى که در دل احتکار و زندانى شود، مفید نیست. تمام شئون زندگى، باید جلوه‏گاه محبت انسان باشد. از جلوه‏هاى بروز محبت، مى‏توان ادب در کلام و رفتار، توجه و محبت، لبخند و حسن خلق، به استقبال همسر رفتن و گشاده‏رویى به هنگام دیدار با او را نام برد. خداوند در قرآن کریم به محبتى که بین زن و شوهر ایجاد مى‏گردد، اشاره فرموده و آن را آیتى از آیات خود دانسته است. خداوند، سرمایه مهر و محبت را در آغاز زندگى مشترک، بین زن و مرد قرار مى‏دهد و محافظت و نگهبانى از آن را بر عهده خود آنها نهاده است و این انسان است که باید از این سرمایه، به نحو احسن استفاده کند. یکى از راه‏هاى نگه‏دارى و تقویت این محبت، بروز آن است. هرگز از ابراز محبت، هراسى، به دل راه ندهید و گمان نکنید، با این کار از شخصیت شما کم مى‏شود و ضعف شما محسوب مى‏گردد. پیامبر اکرم در جایى دیگر مى‏فرماید: «ابراز محبت، نیمى از عقل است» و حضرت امام رضا علیه اسلام نیز زنانى را که به شوهرانشان اظهار محبت و عشق مى‏کنند، براى شوهران خود، بهترین غنیمت دانسته است.

2. هر مردى مى‏خواهد براى همسرش یک قهرمان باشد.
این احساس، زمانى در مرد ایجاد مى‏گردد که زن از او قدردانى و تشکر کند. شما بانوان سعى کنید قدرشناسى خود را در مقابل محبت‏هاى همسرتان، آشکارا ابراز کنید و بدانید که اگر مردها بدانند آنچه در زندگى و براى همسرشان انجام مى‏دهند، مهم و با ارزش است، بر تلاش و محبت خود نسبت به همسر مى‏افزایند. هرگز براى تشکر و قدردانى از همسرتان، منتظر کار مهم، بزرگ و خاصى از جانب او نباشید، کارهاى کوچک و به ظاهر عادى و بى‏اهمیت او هم مى‏تواند راهى باشد تا شما به او بفهمانید که قدرش را مى‏دانید و تلاش او را براى خوشحال کردن شما، ارج مى‏نهید. بزرگ‏ترین دارایى زندگى، سپاسگزارى است و بدترین و سخت‏ترین چیز، ناسپاسى است. زنان دوست دارند که دوستشان بدارند؛ ولى مردان نیاز دارند که مورد تحسین قرار بگیرند. با تشویق، تحسین و قدردانى از شوهرتان، او را سرحال و زنده نگه دارید هر کس که روحیه دیگران را تقویت کرده، بالا ببرد، روحیه خودش بالا مى‏رود.

3. یاد بگیرید خوب گوش کنید.
وقتى کاملاً و با دقت به حرف‏هاى کسى گوش دهید، گویى مى‏گویید الان تو مهم‏ترین چیز در دنیاى من هستى. درک نادرست، اشتباهات و مخالفت‏ها در روابط بین انسان‏ها، همه ناشى از ناتوانى در گوش سپردن به حرف‏هاى اطرافیان است و بیشترین عصبانیت‏ها، فریادى است براى جلب توجه. بنابراین، با به کار بردن یک تکنیک ساده در گوش کردن، مى‏توان این فریاد رإ؛ ّّح خاموش کرد و رفتارى صمیمانه بین طرفین ایجاد کرد. وقتى همسرت با تو در حال صحبت کردن درباره مسئله‏اى است و یا با تو در رابطه با یکى از مشکلاتش دردل مى‏کند، مشغول هر کارى هستى، از آن دست بکش. این، بدین معناست که کارم مى‏تواند صبر کند و تو برایم مهم‏ترى و به او نگاه کن. در مرحله بعد، ابروهایت را بالا ببر. وقتى این کار را انجام دهى یعنى به او توجه کامل دارى و در آخر، این که به سوى او خم شو و سر را گاهى به علامت تأیید حرف‏هایش، تکان بده. با این چند رفتار ساده، حس خوشایند مورد توجه بودن را به همسرت انتقال مى‏دهى.

4. از غیر همسرت چشم بپوش.
این مطلب باید هم از سوى مرد و هم زن رعایت گردد. هم مرد باید چشم بر زنان دیگر ببندد و هم زن باید نگاهش به مرد دیگرى نباشد. این، درباره محارم نیز صدق مى‏کند؛ بدین معنا که مرد نباید زن خود را با زنان دیگر، مانند خواهر و یا مادر خود، مقایسه کند. حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: «هر کس چشم خویش را آزاد بگذارد، همیشه اعصابش ناراحت خواهد بود و به آه و حسرت دائم گرفتار خواهد شد». پیامبراکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله نیز مى‏فرماید: «هر زن شوهردارى که چشمش را از نگاه کردن به غیر شوهرش پر کند، مورد غضب شدید پروردگار واقع خواهد شد».2

5. بهترین همسر باش‏
ازدواج خوب این نیست که بهترین نفر را انتخاب کرده باشید؛ بلکه این است که خود بهترین همسر باشید. براى این که بهترین باشید، ابتدا باید خود را بشناسید و از توانایى‏ها و نیز خواسته‏ها و وظایف خود آگاه باشید و نیز براى خود احترام قائل باشید. این موضوع، باعث مى‏شود که داراى یک شخصیت ممتاز و دوست داشتنى شده، همسرى دلخواه باشید. انسانى که خود را دوست نداشته باشد، نمى‏تواند دیگران را دوست داشته، به آنها عشق بورزد و نیز اگر خودتان را دوست نداشته باشید، همسرتان نیز شما را کاملاً دوست نخواهد داشت. اگر مى‏توانید خود را تغییر دهید، حتماً این کار را انجام دهید واگر نمى‏توانید، خود را به عنوان مخلوقى از مخلوقات خداوند، بپذیرد. این پذیرش خودتان، به شما کمک مى‏کند تا تصویر ذهنى خوبى از خودتان داشته، از اعتماد به نفس برخوردار شوید و در نتیجه، مهرتان را نثار همسرتان کنید و بهترین همراه براى او باشید.

6. محبتت را ابراز کن‏
الکساندر دوما مى‏گوید: «قلب زن، پارچه‏اى است که زود پاره مى‏شود و زود هم رفو مى‏شود». نشاط و سرزندگى زن، به محبت مرد وابسته است. زن، عشق و احساساتش را با کلمات بیان مى‏کند و نیاز دارد که با شنیدن کلمات، عشق و احساسات را از دیگران دریافت کند. زن، به نرمش و کلمات محبت‏آمیز، نیاز دارد؛ ولى مردان با رفتار و عمل، عشق و احساسات خود را بیان مى‏کنند. نیاز عاطفى زن، این است که جمله دوستت دارم را چندین و چند بار از زبان همسرش بشنود و از این طریق، به آرامش روحى و اعتماد به نفس دست یابد. یکى از خصوصیات مردان، این است که کمتر احساسات و عواطف خود را بروز مى‏دهند و بنابراین، در ابراز محبت خود به همسرشان، کمى با مشکل مواجه مى‏شوند؛ ولى اگر مردان به تفاوت‏هاى موجود بین زن و مرد توجه داشته باشند و بدانند که با کمى ابراز محبت، به گرماى زندگى خود مى‏افزایند، با کمى تلاش، احساسات خود را بروز خواهند داد. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «زن از مرد آفریده شده و تمام توجهش به مرد است؛ پس همسرانتان را دوست بدارید»3 و در جاى دیگر مى‏فرماید: «یکى از اخلاق پیامبران، این است که نسبت به همسران خود محبت دارند».4 همچنین پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله مى‏فرماید: «این که مرد به زن بگوید دوستت دارم، هرگز از قلب زن بیرون نمى‏رود».5

7. کارهایى که ممکن است از سوى مرد انجام شود و باعث افسردگى زن گردد، عبارتند از:
- با او حرف نزند.
- به صحبت‏هایش گوش ندهد و نیازهایش را نادیده بگیرد.
- در مقابل او شورش کند؛ بدین معنى که در برابر خواسته‏هاى زن، لج‏بازى به خرج دهد.
- هرگز به او آسایش و آرامش خیال ندهد.
- به زن‏هاى دیگر توجه کند.
- از او فاصله بگیرد.
- از او انتقاد بى‏جا کند و در امور غیر مهم و ناچیز، از او انتقاد کند.
- مبهم و دوپهلو با او صحبت کند.

8. مردان با تلاشى بسیار اندک، مى‏توانند علاقه خود را به همسرشان نشان دهند.
حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: «نگه‏دارى زن، حال او را خوش‏تر و شادابى و زیبایى‏اش را پایدارتر مى‏کند». در تمام زن‏ها، علایق مشترکى وجود دارد که مهم‏ترین آنها، توجه، محبت و قدردانى است.
توجه؛ براى چند دقیقه یا حتى چند لحظه، با تمام حواس، متوجه او باشید؛ حالش را بپرسید؛ شنونده او باشید و به چیز دیگرى توجه نکنید.
محبت؛ محبت، یعنى دوست داشتن و نوازش محبت‏آمیز.
قدردانى؛ قدردانى، یعنى در برابر او اذعان کنید که در خانه، زحمت مى‏کشد؛ پس تلاش‏هاى او را ارج بگذارید و از سلیقه و کوشش او تعریف، تمجید و تشکر کنید.
پیامبر مى‏فرماید: «هر گاه مرد به زن خود آبى بنوشاند، پاداش بَرَد» و نیز مى‏فرماید: «مردى که به طرف دهان همسرش لقمه‏اى بالا برد، پاداش مى‏برد».

9. زن و مرد، دید متفاوتى نسبت به زمان دارند.
این تفاوت نگاه، باعث بسیارى از سوءتفاهم‏ها مى‏گردد؛ مانند دیرکردن‏ها، فراموش کردن انجام کارى به موقع و مهم نشمردن رویدادهاى مهم؛ مثلاً زن‏ها به خوبى مى‏دانند که آخرین بارى که به گردش رفته‏اند، کى بوده است و سالروز تولدها و سالگرد ازدواج و سایر مناسبت‏هاى مهم، چه زمانى است. این توانایى که گاه مردها را حیرت‏زده مى‏کند، براى زن‏ها، بسیار طبیعى و ذاتى است و در واقع، در ساختار زیستى آنها برنامه‏ریزى شده است. بدن زن، از یک چرخه ماهانه تبعیت مى‏کند و عادت شمردن، از همان ابتداى بلوغ، در فعالیت‏ها پدیدار مى‏گردد. بنابراین، اگر گاهى با همسرتان بر سر چنین مسائلى اختلاف نظر پیدا کردید، بهتر است بر نظر خود پافشارى نکنید و به زمان‏سنجى همسرتان بیشتر اعتماد کنید.

10. زن‏هاى تشنه محبت، خصوصیاتى دارند که مردان باید به آنها توجه کنند.
سیراب کردن دل و جان همسرتان، یکى از مهم‏ترین مهارت‏هاى شماست. زنان، رفتارهاى خاصى، هنگام احتیاج به محبت دارند؛ علائم تشنگى یک زن براى محبت، عبارتند از: تحریک پذیرى (حساس بودن) عصبى و زودرنج بودن، پرتوقع بودن، خستگى مزمن، کم اشتهایى یا پرخورى، افسردگى، مشغولیت‏هاى افراطى، سردمزاجى و بى‏تفاوتى جنسى و سردى احساسى و عاطفى.
مردان باید بدانند که زنان احتمالاً به آنان نخواهند گفت چقدر از نظر عاطفى محتاج آنان هستند یا چقدر افسرده‏اند؛ بنابراین، دقت کنید که مبادا کمتر از آنچه مى‏دهند، دریافت کنند و اجازه ندهید چنان تشنه محبت شوند که سرانجام از لحاظ احساسى، نسبت به شما سرد شوند.

11. رفتارتان را با شوهر خود، هنگام برگشتن از سر کار به منزل، بهبود دهید.
کارهایى که در این بهبودى رفتار مؤثرند، عبارتند از:
سلام و احوال‏پرسى همراه با خوشرویى، گرفتن کیف، کت و بسته‏هاى خرید، دادن خبرهاى خوش، آماده کردن سریع غذا، پرس‏وجو از اوضاع کارى روز، صحبت کردن به مرد، گله و شکایت نکردن از حوادث و کارهاى آن روز و... .

12. هنگامى که رفتار مرد ناگهان تغییر مى‏کند، زن باید آرامش خود را حفظ کند.
مرد به شکل غریزى، براى این که به جنس مخالف نزدیک شود، از او فاصله مى‏گیرد. اگر چنین فرصتى از طرف زن به مرد داده نشود، هرگز از میل شدید خود به جنس مخالف آگاه نمى‏شود. هنگامى که مرد از زن فاصله مى‏گیرد، پس از مدتى با میلى شدیدتر، به طرف زن برمى‏گردد و فاصله‏اش از قبل کمتر مى‏شود. مردها پس از آن که نیازشان به عشق و صمیمت برآورده شد، ناگهان به یاد استقلال گذشته خود مى‏افتند و حس مى‏کنند که شدیداً به آن نیاز دارند. هنگامى که مرد از زن فاصله مى‏گیرد، زن دچار هراس شده، به دنبال اشتباه یا خطاى خود مى‏افتد. او متوجه نیست که مرد با این کار، مى‏خواهد نیاز به استقلال خود را تأمین کند؛ سپس ناگهان مرد با عشق و علاقه شدیدترى به سوى زن باز مى‏گردد و پیوسته در میان وابستگى عاطفى و استقلال در رفت و آمد است.

13. زن‏ها در توانایى خود براى عشق ورزیدن به همسر خود، مثل موج، بالا و پایین مى‏روند.
زن، هنگام فرو کش کردن موج، با رفتارش نشان مى‏دهد که به شدت حساس و شکننده شده است و به عشق بیشترى نیاز دارد. نکته ضرورى، این است که در این مرحله، فرد متوجه نیازهاى او بشود و گرنه، امکان دارد که با توقعات بى جا، او را بیازارد. توقع مهربانى دائمى از زن، نامعقول است؛ همان طور که هوا همیشه آفتابى نیست. مرد، ناگهان گمان مى‏کند که تغییر روحیه زن، به خاطر رفتار اوست. هنگامى که زن شاد است، مرد خوشحالى زن را به حساب خودش مى‏گذارد و هنگامى که افسرده است، خود را مسئول مى‏داند. مردان باید توجه داشته باشند که در چنین زمانى، زن به محبت بیشترى نیاز دارد؛ ولى مردان نباید توقع داشته باشند که حال زن، به سرعت خوب شود؛ چون زن قبل از آن که بتواند بالا بیاید، کاملاً باید به عمق برود و وقتى زن از داخل چاهش بیرون مى‏آید، دوباره تبدیل به همان موجود مهربان و دوست داشتنى سابق مى‏شود.

14. تفاوت‏هاى خود را به تعریف و تمجید بدل سازید.
زن باید احساس کند که دوستش دارند و همان شخصیتى که دارد، مورد نیاز و پذیرش است و باید براى آن چه مى‏کند، مورد قدردانى واقع شود. این هدایا را به فراوانى به او بدهید؛ خواهید دید که عشق، احترام، تحسین و فداکارى او را باز پس مى‏گیرد. به او بگویید که کیست و شخصیتش همان چیزى است که شما با تمام قبلتان از آن ستایش و قدردانى مى‏کنید. این احساس را به او بدهید که براى شما اهمیت دارد و این که او به زندگى‏تان بهبهود بخشیده است و این که بدون او، شما نمى‏توانستید مانند آن چه اکنون هستید، شاد و راضى باشید.

پى‏نوشت:

1. رى شهرى، میزان الحکمه، ج 12، ص 938.
2. مجلسى، بحارالانوار، ج 104، ص 39.
3. همان، ج 103، ص 103
4. همان، ص 236.
5. کلینى، کافى، ج 5، ص 569.
6. بحارالانوار، ج 74، ص 181.

منابع‏

1. همسر اگر این گونه مى‏بود، راضیه محمدزاده.
2. پیوند آسمانى، سید احمد حبیب‏نژاد.
3. هنر زن بودن، امارابل مورگان، ترجمه صادق آسوده.
4. آینه همسردارى، ابراهیم امینى.
5. مردان مریخى و زنان ونوسى، دکتر جان گرى، ترجمه زهره افتخارى.

نوشته شده توسط: مهربانو

<      1   2   3   4   5      >

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
14352


:: بازدیدهای امروز ::
17


:: بازدیدهای دیروز ::
10



:: درباره من ::

رهگذر کوچه های غربت

مهربانو
من عاشق عشقم هستم

:: لینک به وبلاگ ::

رهگذر کوچه های غربت


:: آرشیو ::

مهربانو در گذشته



:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو